- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
ادا کردنـد هـنگـام عبـادت حـق مـولا را ز خونش آبـرو دادنـد بیت حـقتعالی را میـان دوستـان هـم انفـرادی بود زندانش چو شمع انجمن کُـشتند آن تنهای تنها را ز جبریل امین برخواست این فریاد بر گردون الا یا اهـل عالـم تسلیت، کُـشتـند مـولا را
: امتیاز
|
مدح و شهادت امیرالمومنین علیه السلام
باز شد قرآن شـب احیا ز فرق نازنینش زخم عترت را همه دیدند در زخم جبینش صبحدم در دامن محراب خون نقش زمین شد آن امامی که زمین بوس آمدی روحالامینش
: امتیاز
|
حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بـیـشـتـر تـیـغ فـرو رفت مـیـانِ اَبـرو تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربۀ در همسرش اُفتاد زمین کَس نـفـهـمـیـد که عـباس چگـونه آمد بـارها تا بِـرِسَد مَحـضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانۀ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قـدم رفت ولی پیکـرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایـش را دخترش دید و، خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گـودال دویـد چـقدر بینِ همه خواهـرش اُفـتاد زمین دید پـائـین قـدمهـاش سَنان میخـنـدیـد دیـد بـالایِ سرش مـادرش اُفتاد زمین
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امیرالمومنین علیهالسلام
ای هست من زهست تو یا مرتضی علی دست خداست دست تو یا مرتضی علی چشم کسی نـدیـده به هـنـگـامِ کـارزار یکدفعه هم شکست تو یا مرتضی علی اوج تـمـام بـال و پَــر هـر پــرنــدهای باشد همیشه پست تو یا مرتضی علی بیچاره دشمنت که به تیغت دو نیم شد به به؛ به ضرب شصت تو یامرتضی علی مشکل گشای خلقی و حل میشود فقط کار همه به دست تو یا مرتضی علی ساقی کوثـری و دو دستـت پیاله است هستم خراب و مست تو یا مرتضی علی
: امتیاز
|
حالات امیرالمومنین علیه السلام در شب نوزدهم
صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت آسمان تیره شد از بس که دل ماه گرفت راه افـتـاد مـسیـحـا کـه نـفـس تـازه کـنـد زیر سنـگـیـنـی گـامش نـفـس راه گرفت
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
گـلخـندهای که مِهـر به مـاه خـدا کـند از پای روز، حـلـقۀ شب را جـدا کـند بر شانۀ سپـیدهتـرین صبح بیغـروب خـورشـیـد، آبـشارِ طـلایی رهـا کـنـد میلاد مجتبیست که اعجـاز مقـدمـش با بـاغ، آن کـنـد که نـسـیـم صبـا کـند آمد که با فروغ شبافروز روی خویش هر سو دری به خانۀ خـورشید وا کند شب را به یمن مقدم او صبح کرده است هر کس چو ماه، در دل شبها دعا کند امشب که باغ خاطرهات را به یک نسیم غـرق شکـوفـه، لعـلِ لب مجـتـبی کند چون آسمان عاطفه، باران اشک باش! تا گـلـشنِ ضمـیـرِ تو را با صـفـا کـند چشم ستاره باش و به دامان شب ببار! تا دردِ سیـنـهسـوزِ غـمـت را دوا کـند بیگانه با تبـسّمی! این فصل را بخـند! تـا بـاغ را به خـنـده لـبـت آشـنـا کـنـد گـلواژۀ نـگـاهِ تـو در روح زردِ بـاغ جـشن بهـار گـونـهشدن را به پـا کـنـد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
میان ارض و سما بزم شادی و شور است به روی دست نبی آیههایی از نور است بـغـل گـرفـتـه نـبـی سبط اکـبـر خود را وَ اِن یَکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزقِ خوانِ حسن عالمی نمک گیرند عزیز کردۀ زهرا « کریم » مشهور است ز دست هیچ کسی لقمه نان نمیخـواهیم کرامت حـسنی با مـزاجـمان جور است گـدای کوی کریـمـیم و نان بهـانۀ ماست نظر به منظر جانان مراد و منظور است چـقـدر غـبطـه خورم بر کـبوتران بقـیـع شکسته بال و پرم، قبر خاکیاش دور است به قـبـر خـاکـی او سـایـبـان بـدهـکـاریم برای گـنـبـد و گـلـدسـتـه نـقـشهها داریم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
بر لب هر عاشقی گل کرده امشب یا حسن میشوم عـبد خـدا ماه مبارک با حسن ما اگر عـبد حسیـنـیم و گـدای زینـبـیم بر خود زینب قسم کرده جدا ما را حسن رزق آب و نان من دائم ازین خانه رسید نـیـستم مدیـون دربـار کـسی الا حسن تا که جان دارم میان تن دم از او میزنم شافع عقبی حسن، مولا حسن، آقا حسن ذکر یا سبّوح و قـدّوسم شده یا مجـتبی میروم سجده به عشق اینکه گویم یا حسن کوری چشم زنی که قاتل پیغمبر است مینویسم روی قـلبم: سیدی مولا حسن ای که در شهر مدینه شهره گشتی بر کرم یک نظر بر این گدا کن ماه دل آرا حسن نیمۀ ماه است و دستم خالی و رویم سیاه حـقّ زهـرا مـادرت اُنظُـر الیّ یا حسن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
ای روح تـوسـل شده دیـوانـۀ لـطـفـت مست است كرم از می و پیمانۀ لطفت از بركت اطعام تو محروم نمانده ست هر آنكه شده سائـل مـیـخـانۀ لـطـفـت دست كرمت را به سرم میكشی و من سر مینهم از لطف تو بر شانۀ لطفت از یـمـن قـدوم تـو شـده مـاه ضیـافـت مـاه رمـضان مـاه كـرمـخـانۀ لـطـفت
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
ای از بَـهـار، بـاغ نـگـاهـت بَـهـارتـر از فرش، عرش در قـدمت خاکسارتر شبنم ز پاکی تو، به گـلبرگها نوشت گل پیش روی توست ز هر خار، خوارتر باران کـرَم نـمود و تـرنّـمکـنان سرود کز هر چه ابر، دست تو گوهـر نثارتر شهـر مـدیـنـه با فـقـرا جمله واقـفاند آن شهر کس نداشت ز تو سفرهدارتر ایّوب دید صبر تو، بیصبر گشت و گفت چـشـم فـلـک نـدیـده ز تو بُـرد بـارتـر نامت حَسن، و لیک به هر حُسن، اَحسَنی نـاورده دست صُنع، ز تو شاهکـارتر بودی لبالب از غم و دردِ نهان، ولیک آئــیـنـهای نـبــود ز تـو بـیغــبــارتـر باشد یـکی، قـیـام حـسیـن و قـعـود تو گـشـتی پـیـاده تا که شود او سـوارتـر
: امتیاز
|
رباعی های ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
امروز که مـیـلاد سعـید حسن است دلشاد بتول و احمد و بوالحسن است گر دست به دست میبرندش چه عجب کاوّل گلِ نو شکـفـتۀ این چمن است ************* سید رضا مؤیّد ************ امشب که ز شادی شده سرشار علی در آیــنــه دیــده روی دادار عـلــی چیده ست گلِ بوسه ز لب های حسن یعنی به رُطب نموده افـطـار عـلـی ************* محمد رستکار ************ بـرخـیـز که مـاه انـجـمـن پـیـدا شـد سـیـمـای امـام مُـمـتَـحَـن پــیـدا شـد در مــاه خــدا تـجــلّـی حُـسـن خُــدا در صورت و سیرت حَسَن پیدا شد ************* قاسم رسا ************ موجـیـم كه بر ساحل غـم میتـازیم چون قطره به دریاى كرم مینازیم در صحن بقیع اگر شبى قسمت شد بـیوقـفـه براى تو حـرم مـیسـازیم ************* مهدی عبدالهی ************ خورشید نجابت و صفا را عشق است سلطان کرامت و سخا را عشق است در بـیـن تـمـام خـوب رویان جهـان رخـسار امام مجتبی را عشق است ************* مجتبی شکریان ************ در نیمه مـاه، ماهِ کـامل حسن است در سیر و سلوک راه کامل حسن است یک گوشهای از فضائلش این بس که در جنگ جمل سپاه کامل حسن است ************* مجتبی شکریان ************
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
ای دل دلشکستگان عاشق و مبتلای تو روح گرفته آبـرو از نفـس صفـای تو نغـمۀ عشق عاشقان زمـزمه ولای تو بود و نبود عالمی در نعم از ولای تو ای حـرم غـریب تو کعـبۀ قـلب ما حسن کـریـم آل فـاطـمـه امـام مـجـتـبی، حـسن ای که علی مرتضی بوسه گرفته از لبت شانۀ ختم انبـیا گشته خـجـسته مکـبت بُردن نان بیکـسان آمده کار هر شبت لؤلؤ گوش قدسیان زمزمههای یا ربت لب بگشا بخوان بخوان بار دگر دعا،حسن کـریـم آل فـاطـمـه امـام مـجـتـبی، حـسن روز ازل سرشته شد با غم عشق تو گلم بـقـیـع بیچـراغ تو چـراغ روشن دلم نقـل حدیث عشق تو نقـل مدام محـفـلم کـرامتی که بـندهام عـنایتی که سـائـلم مرا مران مرا مران از در خویش یا حسن کـریـم آل فـاطـمـه امـام مـجـتـبی، حـسن مـرغ پـریـدۀ دلـم خـدا خـدا خـدا کـنـد گرد مدینه گردد تو را تو را صدا کند بلکه خـدا به مقـدمت مرا مرا فـدا کند تیغ فـلک هزار بار اگر سرم جدا کند نمیشوم نمیشوم از تو دمی جـدا حـسن کـریـم آل فـاطـمـه امـام مـجـتـبی، حـسن ای به سرشک فاطمه شسته شده مزار تو مهدی صاحب الزمان زائر بیقرار تو بهشت قرب اولیاء هماره در جوار تو از تو کسی غریب تر نبوده در دیار تو ستم کشیده روز و شب ز غیر و آشنا، حسن کـریـم آل فـاطـمـه امـام مـجـتـبی، حـسن ای که به شانۀ رضا کوه بلا کشیدهای بیشتر از ستارگان زخم زبان شنیدهای زخم به زخم دل همی لحظه به لحظه دیدهای با هـمه آشنا ولی از همه دل بریـدهای هر کسی از شرارهای سوخت دل تو را حسن کـریـم آل فـاطـمـه امـام مـجـتـبی، حـسن ای صلوات قـدسیان زمـزمه حکـایتت دشمن کینه توز هم شد خجل از عنایتت سینۀ هفت آسمان سفـرهای از ولایتت از چه نکرد هیچکس مثل علی حمایتت همسر بیوفای تو کشت تو را چرا حسن؟ کـریـم آل فـاطـمـه امـام مـجـتـبی، حـسن صبر تو نقش خصم را یکسره بر ملا کند صلح تو کار نهضت و قـیام کربلا کند جنگ تو نقل قدرت بازوی مرتضی کند کسی به جنگ و صلح تو چون و چرا، چرا کند؟ قعـود تو قـیام تو حکـم خـداست یا، حسن کـریـم آل فـاطـمـه امـام مـجـتـبی، حـسن خوشا به حال آنکه شد خاک دیار عشق تو خوشا به حال آنکه جان کند نثار عشق تو تویی تویی تویی که دل گشته شرار عشق تو مـنم منم منم منم "میـثم" دار عـشق تو عنایتی که جان کنم در قدمت فـدا، حسن کـریـم آل فـاطـمـه امـام مـجـتـبی، حـسن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
از عشق و عاشـقی چند ساله بنویسم و از نـیـاز خـودم از پـیـالـه بنـویـسم قلم به دست گرفتم که شرح دل بکنم زمین دور و برم را ز اشک گل بکنم دوبـاره نـیـمـۀ مـاه خـدا دلـم لــرزیـد نوا و صوت عجیبی در آسمآن پیچید خبر رسیده که خیر عظیم در راه است خبر رسیده که مردم کریم در راه است من از طفـولیتم کاسه لیس این خوانم بزرگ گـشـتـهام اینجـا و از گـدایـانم ندار و خـانـه به دوشـم قـرار من آقا امـیـد زنــدگــیــم اعـتــبــار مـن آقــا چـقــدر سـفــرۀ آقــا بُــرو بـیــا دارد چه عزّتی سر این سفـرهها گـدا دارد ذلـیـل آمـده بـودم عــزیـزِ دیــر شـدم به لطف نان حسن عاقبت بخـیر شدم غذای بیت الحسن خوردهام که سیر شدم فـقـیـر آمـده بـودم بـبـیـن امـیـر شـدم به زیر پـرچـم تو صاحب مـقـام شدم به اسم نـوکـر این خـانه احـترام شدم تو خنده کردی و بر شاعران غزل دادند به خیل کاسه به دستانِ خُم عسل دادند حَسن حَسن ز روی این لبـم نمیافـتد عـجـب حـرارتـی دارد تـبـم نمیافـتد تـمـام زنـدگـیـم را بـه تـو بـدهـکـارم به جـان مـادرم آقـا که دوستـت دارم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
من آفـریـده شدم تا شوم گدای کريم عـبادتـم شـده افـتـادنِ به پـای کـریم همیشه داشت محبّت به ظرف خالی من همیشه شامل حـالم شده وفـای کریم نـوشتهاند مرا خـاک پـای آل عـلـی هـمیشه بر لب آیـات هل اتای کریم شـنـیـدهام که تـمام فـرشتـگـان خـدا زدند بوسه به دست گره گشای کریم چه نعمتی، چه عطایی، چه خوب توفیقی سپـردهاند مرا دست مجـتـبای کریم چه افـتـخـار بزرگی نـوشتـهاند مرا فــدایــیِ سـر فــرزنــد اول زهـــرا منم کسی که فقط زیر منّت حسن است تمام زندگیام از عنایت حسن است به من خدای دو عالم چه ثروتی داده است تمام دار و ندارم محبّت حسن است هزار شکر خدا را، که کار و بار من گـدایـیِ کـرمِ بـینهـایتِ حسن است هـزار شکـر شدم من غـلام اربـابی که گفتهاند مطیع ولایت حسن است شـنـیـدهام رفـع الله رایـت الـعــبـاس ولی روی سر عباس رایت حسن است حسن امام و حسن اول و حسن آخر حسن قیامت کبری، حسن، خودِ حیدر چه دست های کریمی، چه لطف بسیاری بگو به جای حسن، قـبـله وفـاداری رسیده وقـت تـلافـی آن همه ایـثـار خدا به شاه نجف داد عجب علمداری فرای روزی آن بندهای که ذکر لبش حسن حسن شده در شادی و گرفتاری بدان که ختمِ به خیر است آخر، عاقبتت اگر میان دلت، حُـبِّ مجـتـبی داری شبیه فاطمه دارد هوای دشمن و دوست همیشه چشمۀ الطاف او بُوَد جاری رسیده بر همگان بخشش و عنایت او سه بار خرج خدا شد تمام ثروت او پیمبران همه هـستند بیقـرار حسن فراتر است ز ادراک اعـتبار حسن حساب دشمن او با حسین و عباس است جهنمی است کسی که نبود یار حسن شبیه کعبه شده قـبله گـاه این عـالـم دلی که هست همیشه در اختیار حسن میان عرش، ملقب شده به مرغ بهشت کبوتری که نشسته است در جوار حسن خدا کند که فدای سرش شوم روزی خـدا کند که بیاید سرم به کار حسن نـوشـتـهانـد مرا بـنـدۀ مـرام حـسـن غـلام هـمت آنـم که شد غـلام حسن دوباره در دل من زنده گشته یاد بقیع چه گریهها که در آورده بیاراده بقیع شب ولادت آقا کسی کنارش نیست دوبـاره گـشت بلند، آه از نهاد بقـیع گذشت عمر من و چار امام بیحرمند همه غمم شده در هر امامزاده بقیع میان صحن عتیق رضا زدم فـریاد امام غائب عـالم! برس به داد بقـیع به گل نشستن آل سعود دیدنی است زمــان آمــدن قــبـلـۀ مــراد بـقــیـع بـقـیـع میزنـد از دل صدا، بـیا آقـا قـسـم به بـیکـسی مجـتـبی، بـیـا آقا
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
عید است و یا نیمۀ ماه رمضان است؟ از هر دو بگویم که هم این است و هم آن است ریزد دُر مدح حـسن از درج دهـانها یا نام دلانگـیـز حَسن نقـل دهان است در خال و خطش هر چه بخوانید و ببینید از بـوسۀ پـیـغـمبـر اسـلام نشـان است من خارم و اوصاف گل از خار نیارید این ماه رسول است که از ماه صیامش پیوسته درود و صلوات است و سلامش من خارم و اوصاف گل از خار نیارید ایـن آیـنـۀ حُـسـن خـداونـد تـعـالاسـت این پرتو حُسن ازل از صبح تجلّاست هر نکته که او گفت خدا گفت خدا گفت هر امر که او خواست خدا خواست خدا خواست من خارم و اوصاف گل از خار نیارید
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
بـوی بهـشت میوزد از بین مـوی تو شهر مدینه پُر شده از عطر و بوی تو دیـوانـۀ تو هـرکـه شده سـر به راه شد مجنون شدم که سر بگذارم به کوی تو تـو اولـیـن امــام شـبــیـه پــیــمـبــری عین پیمبر است همۀ خلق و خُوی تو در کوچه مینشینی و مردم بیاختیار جـلب تو میشوند و میآیـند سـوی تو مهـمـانی خـدا، به خـدا جـای ما نـبود مهـمـان شـدیـم ما هـمـه با آبـروی تـو گـفــتـیـم بـا تـو آمــدهایـم و پــنــاه داد مـا را خــدا بـخـاطـر تـو بـود راه داد ما درد میدهـیم و دوا میدهـی به ما بیـمار میشـویم و شـفـا میدهی به ما بیـمـار مـیشـویم و گـلایـه نـمیکـنـیم خیر است هرچه درد و بلا میدهی به ما ای باغبان قلب، تو این باغ خشک را آبـاد میکـنی و صفـا مـیدهـی بـه مـا فهـمیدم از سه مرتـبه انفـاق زنـدگـیت هرچه به تو رسد همه را میدهی به ما لـقـمه نخـوردهایم ز دستـان هـیچـکس ای سفره دارِ شهر، غذا میدهی به ما؟ در خانۀ تو جای گدا صدر مجلس است پیش خودت همیشه تو جا میدهی به ما در بـاز کن که باز فـقـیـر آمـده کـریم ایـنـبـار هـم یـتـیـم و اسیـر آمده کـریم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
مــاسِــوی شـد سـائـلِ دستِ کــریـم هـسـتـی ما هـست از هـستِ کـریـم نـیــمــۀ مــاه خــدا حــس مـیکـنــم بـر سـر خـود گـرمـی دست کـریـم بـر جـمـالـش مــاه هـم سـجـده کُـنَـد بسکه نـورش هست برجَسته، کریم گـر درون کــوچـهای شـد ازدحــام رو به روی خـانـه بنـشـسته، کـریم سـیـل سـائـلهـا اگـر سـویش رونـد کی شود از بـیـنوا خـستـه، کـریم؟! بر درِ بیت الحـسن دیـدم که هـست حــاتــم طــائـی تـهـیـدسـتِ کــریــم فــاش گــویــم بـیــن اســمــاء خــدا ذکر من گـردیـده پیـوسته: «کـریم» خاک پای آن کسی هـستم که هست خــاک پــا و والـه و مـسـتِ کـریـم هـفـت پـشـت مـن تــمـامـاً بـودهانـد سیـنـه چـاک و عـبـد دربستِ کـریم من که بـاشـم که دم از حـیـدر زنـم بـر عـلـی گـردیـده دلـبـستـه، کـریم گـر دل ما هـست مـجـنـون حـسیـن ایـن دل مـا را گـره بـسـتـه، کـریـم آخـــرش آن یــــار مــیآیـــد ز راه بعـد از آن دارد دو گـلـدستـه کـریم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم عـطـر بـقـیـع میوزد از بـاغ دفـتـرم شوق بهشت سهم بـقـیه، ز من مخـواه از گـنـدم مــزار شـمـا ســاده بــگـذرم مسکـین، یتـیم، اسیـر، همه زود آمـدند مثل هـمیشه در صف این خانه آخـرم نقش است بر کتیبۀ خلقـت هو الکـریم ثبت است بر جـریـدۀ عالم هـو الکـرم من خـواب دیـدهام پس از آبادی بقـیـع نـذر ضریـح تـوست الـنـگـوی مـادرم آنـقـدر حـلـقـه بر در این خـانه کوفـتم حــالا خـودم کـلـون قـدیـمـی این درم گفـتند سائلان که پس از تو کجا رویم گـفـتـی که این شـما و سـرای بـرادرم اینها دو واژهانـد که با هم غـریـبهاند بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
شکر خدا ز روز ازل سینه زن شدیم گـریـه کنـان داغ شـه بـیکـفـن شـدیـم تـا خـاک مـقـدم پـسـر فـاطـمـه شـدیـم بودیم سنگ سخت، عـقـیق یـمن شدیم سـبـط الـرسـول و آیـنـۀ کـردگـار بود با سائـل و یتـیـم و غـلامـان نـدار بود
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
شُغـلـم این است، گـدایی ز دیـار حسنم بعد، با حفـظ سِمَت نوکر یک بیکـفـنم خانۀ مـادریام خاک بقـیع است فـقـط مـدتی هست که تبعـیـد شدم از وطـنم همه جا و همه دَم تکیه کلامم حسن است ذکر تو مثل ستون است، به قصر سخنم شهر را مست کنم با نفسِ «جان حسنم» بوی گُل پر شده در صحن و سرای دهنم ذاتا از ریشه کـریم اند، گـدایـان کـریم بین آنان به خـدا هـیچ تر از هـیچ، منم مطـمئـنم که کسی بود، سـوا کرد مرا نظـر مـادرتـان است، اگر سیـنـه زنـم هر زمان سینه زن بزم عزای تو شدم گریه کرده ست به روی تن من پیرهنم به روی لوحِ دلم حک شده با خط درشت «من حسینی شدۀ دست امامـم حسنم» غصۀ بیحـرمیّ تو مرا کُـشت، حسن زیر خورشیدی و این شد سبب سوختنم کاش میشد که پس از مرگ، شوم خرج شما سایـبانی بشود روی مـزارت ... بـدنم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
خوشا بحال گدایی که ریزه خوار شماست خوشا بحال غـلامی که پیشکار شماست خوشـا بحال جـزامی که هم غـذات شده نشسته است سر سفـره و کـنار شماست قـرار شـد هـمـگـی بــنـدۀ شـمـا بـاشـیـم که بنـدگی خـدا تحـت انحـصار شماست بدون شک که حریم تو خانه وحی است و جـبرئـیل امیـن هـم سـرایـدار شماست بگـیر جان مرا هر زمان که میـخـواهی که مرگ و زندگی من در اختیار شماست خـوشـا بحـال خـودم دلـسپـردهات هـستم و بیـشـتر ز هـمه کُـشته مُـردهات هـستم شـب تـولـد تـو بـا شـبـی بـرابـر نـیـست برای سائل از این شب شبی که بهتر نیست سـریـعـتـر نـوهاش را کـنـیـزهای حـرم بـیـاوریـد که دل در دل پـیـمـبـر نـیـست کجاست آن زن بی چشم و رو نگاه کند که نـسل احـمـد مکّـی تـبار ابـتـر نیست بـدون حُـبّ تو بـنـده نـمیرسیـد به خـدا به سمت عرش به غیر از تو راه دیگر نیست شفـیع ما حسنـین اند چون که پیـش خـدا کسی عزیزتر از این دوتا بـرادر نیست نـشـستـهایـم در خـانـۀ حـسیـن و حـسـن شـدیـم مـا هـمـه دلـداۀ حـسیـن و حـسـن به جز حسن چه کسی اینقدر شبیه خداست؟ شمایل حسن از هر نظر شبـیه خـداست فـرشـتـگـان مـقـرب به یکـدگـر گـویـنـد نگاه کن چقـدر این پـسر شبـیه خـداست عــلـی و فـاطـمـه آئـیـنـه خــدا هـسـتـنـد طبیعی است حسن هم اگر شبیه خداست درست مثل هـمند این چهـارده معـصوم رخ تـمام چـهـارده نـفـر شبـیـه خـداست نه اینکه کـفـر بگـویـم شما خـدا هـستـید ولی شـما همه در آن حـدود هـا هـستـیـد هـمیـشه از هـمه دور و بـرش اذیت شد هم از غـریـبه هم از لشگـرش اذیت شد غریبهها که به جای خود، این امام غریب چـقـدر از طـرف هــمـسـرش اذیـت شد چقدر قلب و غرورش شکست در کوچه چــقـدر پـیـش روی مــادرش اذیـت شـد چـقـدر تـیـر که از پـیـکـرش درآوردنـد بــدون شـک هـمـۀ پـیـکـرش اذیـت شـد نه کربلا، نه مـدیـنه، نه شام راحت بود هـمیـشه و هـمه جا خـواهـرش اذیت شد همیـشه و هـمه جـا غـم برای زینب بود هـمه مصیـبـت عـالـم بـرای زیـنـب بود
: امتیاز
|